گزارش خطا در معنی کلمه 'مباشرت کردن'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

english

1 general:: supervise

transnet.ir

2 Law:: procure

فرهنگ تشریحی - کاربردی حقوق تالیف هرمز رشدیه

3 Law:: supervize; superintend; oversee; overlook; watch (over); manage; run; control; govern; direct; be in or have charge (of); handle; administer

فرهنگ تشریحی - کاربردی حقوق تالیف هرمز رشدیه

4 Law:: engage in; do; act; operate; be employed in; be employed in; undertake; be occupied with (a business, profession, vocation)

فرهنگ تشریحی - کاربردی حقوق تالیف هرمز رشدیه

5 Law:: (lit) have sexual intercourse; have sex

فرهنگ تشریحی - کاربردی حقوق تالیف هرمز رشدیه

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :