گزارش خطا در معنی کلمه 'متداول'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

english

1 general:: prevalent

transnet.ir

2 general:: Commonly

شبکه مترجمین ایران

3 Law:: For its verbal form متداول بودن see in the main entry below – customary; usual; conventional; current; customary; regular; prevalent; frequent; routine; wonted; familiar; ruling (the ruling passiont ● prevailing (the prevailing customs, fashions, conditionsv

فرهنگ تشریحی - کاربردی حقوق تالیف هرمز رشدیه

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :