گزارش خطا در معنی کلمه 'متفرع'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

english

1 general:: branching

transnet.ir

2 general:: branched out

transnet.ir

3 Law:: that is or has the character of an offshoot, side shoot, corollary; consequence, upshot, spin-off, outgrowth, fallout, auxiliary, accessory

فرهنگ تشریحی - کاربردی حقوق تالیف هرمز رشدیه

4 Law:: offshoot; side shoot; corollary; consequence; upshot; spin-off; outgrowth; fallout; auxiliary; accessory

فرهنگ تشریحی - کاربردی حقوق تالیف هرمز رشدیه

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :