گزارش خطا در معنی کلمه 'متفق'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

english

1 Law:: unanimous; united; alliant; allied (Great Britain was allied with the United States in both world warsG

فرهنگ تشریحی - کاربردی حقوق تالیف هرمز رشدیه

2 Law:: corporate (corporate body, in Persian شركت or شخص حقوقيش

فرهنگ تشریحی - کاربردی حقوق تالیف هرمز رشدیه

3 Law:: confederate; confederated; leagued; unitive; unific; confederative; federative; incorporative ■ n ally; (of a state) confederate

فرهنگ تشریحی - کاربردی حقوق تالیف هرمز رشدیه

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :