گزارش خطا در معنی کلمه 'متقاعد'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

english

1 general:: convinced

transnet.ir

2 Law:: n (pl: متقاعدين), adj old-fashioned for بازنشسته and مستمري‌بگير , for متقاعدكردن see below ■ n retiree; retired person; person on social security ■ adj pensioned off; superannuated; retired

فرهنگ تشریحی - کاربردی حقوق تالیف هرمز رشدیه

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :