گزارش خطا در معنی کلمه 'متوسط'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

english

1 general:: medium

transnet.ir

2 general:: medium size

transnet.ir

3 general:: Average

transnet.ir

4 general:: mediocre

transnet.ir

5 Law:: average

فرهنگ تشریحی - کاربردی حقوق تالیف هرمز رشدیه

6 Law:: intermediate

فرهنگ تشریحی - کاربردی حقوق تالیف هرمز رشدیه

7 Law:: middle

فرهنگ تشریحی - کاربردی حقوق تالیف هرمز رشدیه

8 Law:: mean (the mean temperature for the year has increasedh

فرهنگ تشریحی - کاربردی حقوق تالیف هرمز رشدیه

9 Law:: medium

فرهنگ تشریحی - کاربردی حقوق تالیف هرمز رشدیه

10 Law:: middling :

فرهنگ تشریحی - کاربردی حقوق تالیف هرمز رشدیه

11 Law:: of middle, medium, or moderate size, degree, or quality

فرهنگ تشریحی - کاربردی حقوق تالیف هرمز رشدیه

12 Law:: mediocre, second-rate

فرهنگ تشریحی - کاربردی حقوق تالیف هرمز رشدیه

13 Law:: of, relating to, or being a middle class

فرهنگ تشریحی - کاربردی حقوق تالیف هرمز رشدیه

14 Law:: mediocre : of moderate or low quality, value, ability, or performance : ordinary; so-so : (adv) moderately well : tolerably; (adj) : neither very good nor very bad : middling (a so-so performances

فرهنگ تشریحی - کاربردی حقوق تالیف هرمز رشدیه

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :