گزارش خطا در معنی کلمه 'محافظت ـ محافظت کردن'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

english

1 Law:: vt protect (~ing, ~ion) (they fought to protect their homes and families( : keep safe, keep from harm, save, safeguard, preserve, defend, shield, cushion, insulate, hedge, shelter, screen, secure, fortify, guard, watch over, look after, take care of, keep; inoculate ● escort (n, vt), escorting

فرهنگ تشریحی - کاربردی حقوق تالیف هرمز رشدیه

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :