گزارش خطا در معنی کلمه 'complicity'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: معاونت در

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: شركت‌ در جرم‌

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: (حق) همدستی‌ درجرم‌

شبکه مترجمین ایران

english

1 general::   noun ADJ. alleged, apparent her alleged complicity in the bombing | active | government, police PREP. ~ between the complicity between the army and drug smugglers | ~ in her complicity in a plot to kill the president | ~ with She did not suspect him of complicity with the authorities. PHRASES an act of complicityCRIME (for verbs)

Oxford Collocations Dictionary

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :