گزارش خطا در معنی کلمه 'compose'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: درست‌ كردن‌

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: تصنیف‌ كردن‌

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: سرودن‌

شبکه مترجمین ایران

4 عمومی:: ساختن‌

شبکه مترجمین ایران

english

1 general::   verb ADV. specially music specially composed for the occasion

Oxford Collocations Dictionary

2 general:: verb calm: You must compose yourself at once. verb wrote: He composed some music for the play.

Simple Definitions

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :