گزارش خطا در معنی کلمه 'composer'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: سازنده‌

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: مصنف‌

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: اهنگ‌ ساز

شبکه مترجمین ایران

4 عمومی:: سراینده‌

شبکه مترجمین ایران

5 عمومی:: نویسنده‌

شبکه مترجمین ایران

english

1 general::   noun ADJ. famous, great | minor | established, leading, successful | prolific Verdi was a prolific composer of operas. | classical | avant-garde, modern | contemporary, living | opera/operatic COMPOSER + VERB compose sth, write sthJOB

Oxford Collocations Dictionary

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :