گزارش خطا در معنی کلمه 'composure'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: ارامش‌

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: تسلط‌ بر نفس‌

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: خونسردی‌

شبکه مترجمین ایران

4 عمومی:: خودداری‌

شبکه مترجمین ایران

english

1 general::   noun ADJ. cool, perfect VERB + COMPOSURE keep, maintain | lose She totally lost her composure and began shouting. | recover, regain | ruffle Nothing could ruffle his composure. PREP. with ~ She answered with perfect composure.

Oxford Collocations Dictionary

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :