گزارش خطا در معنی کلمه 'مخالف'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

english

1 general:: opposing

transnet.ir

2 general:: dissident

transnet.ir

3 Law:: 1. opposed to 2. contrary to (contrary to factc (contrary to one’s own principlesc (the result was contrary to expectatione ● opposite to; against ■ adj adverse (adverse circumstancesa ● opposite; opposed (to); contrary (to); dissenting (there were many dissenting voices among the studentst (يا قانون) مخالف اخلاق wrong دلايل موافق و مخالف طرف مخالف

فرهنگ تشریحی - کاربردی حقوق تالیف هرمز رشدیه

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :