گزارش خطا در معنی کلمه 'مدبر'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

english

1 Law:: /باتدبير، انديشمند، چاره‌گر/ (Persian always approvingly) skillful in handling difficult circumstances : adroit at making keen and judicious decisions or in coping with critical circumstances; politically ingenious or discreet; politically wise; perspicacious; clever; wise; resourceful (a resourceful leadera ● (English slightly disapprovingly) politic; shrewdly tactful

فرهنگ تشریحی - کاربردی حقوق تالیف هرمز رشدیه

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :