گزارش خطا در معنی کلمه 'مدخل'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

english

1 general:: entrance

transnet.ir

2 general:: gateway

transnet.ir

3 Law:: entrance (to sth) : an opening, a gate, a door, a passage, etc through which one enters sth (the entrance to a gaten (I’ll meet you at the main entrance to the theaterI ● access

فرهنگ تشریحی - کاربردی حقوق تالیف هرمز رشدیه

4 Law:: (of a dictionary) a : main entry b : headword

فرهنگ تشریحی - کاربردی حقوق تالیف هرمز رشدیه

5 Law:: preface (eg to a discussion); introduction; prelude

فرهنگ تشریحی - کاربردی حقوق تالیف هرمز رشدیه

6 Law:: (arch) income; earning(s)

فرهنگ تشریحی - کاربردی حقوق تالیف هرمز رشدیه

7 Law:: influence, impact, effect, control, sway, hold, power

فرهنگ تشریحی - کاربردی حقوق تالیف هرمز رشدیه

8 Law:: (dated, lit) objection; protest; disapproval

فرهنگ تشریحی - کاربردی حقوق تالیف هرمز رشدیه

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :