گزارش خطا در معنی کلمه 'مذکور'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

english

1 general:: aforesaid

transnet.ir

2 Law:: mentioned; cited; cited above; above-mentioned; listed; listed under

فرهنگ تشریحی - کاربردی حقوق تالیف هرمز رشدیه

3 Law:: contained (Court rolls – under the Law of Property Act,

فرهنگ تشریحی - کاربردی حقوق تالیف هرمز رشدیه

4 Law:: enumerated (miscellaneous itemized deduction – a deduction other than those allowable in computing adjusted gross income, those enumerated in I.R.C. … and personal exemptions – BB

فرهنگ تشریحی - کاربردی حقوق تالیف هرمز رشدیه

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :