گزارش خطا در معنی کلمه 'مرسوم'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

english

1 general:: customary

transnet.ir

2 Poultry Terminology:: conventional

واژگان شبکه مترجمین ایران

3 Law:: conventional; customary (the customary service due from land in a manort (is it customary for guests in your country to tip the servants?i (there was the customary vote of thanks to the chairmant

فرهنگ تشریحی - کاربردی حقوق تالیف هرمز رشدیه

4 Law:: customary law

فرهنگ تشریحی - کاربردی حقوق تالیف هرمز رشدیه

5 Law:: (dated) regular or periodical government stipend paid a private citizen usu for some service

فرهنگ تشریحی - کاربردی حقوق تالیف هرمز رشدیه

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :