گزارش خطا در معنی کلمه 'مسترد'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

english

1 general:: restored

transnet.ir

2 Law:: (of a thing) returned; given back; handed back; repaid; sent back – almost always used in the form مسترد كردن and مسترد داشتن (vt) 1. return; send back; hand back; give back 2. cede; surrender; withdraw (often more correctly پس گرفتن) – see also مرجوع ـ مرجوع كردن مرجوعه and پس دادن

فرهنگ تشریحی - کاربردی حقوق تالیف هرمز رشدیه

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :