گزارش خطا در معنی کلمه 'مستعفی'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

english

1 general:: resigning

transnet.ir

2 Law:: a : person having resigned or terminated b : person requesting resignation

فرهنگ تشریحی - کاربردی حقوق تالیف هرمز رشدیه

3 Law:: person requesting pardon or forgiveness ■ adj resigned; resigning

فرهنگ تشریحی - کاربردی حقوق تالیف هرمز رشدیه

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :