گزارش خطا در معنی کلمه 'conclusive'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: قط‌عی‌

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: قاط‌ع‌

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: نهایی‌

شبکه مترجمین ایران

english

1 general:: adj decisive: We arrived at a conclusive decision.

Simple Definitions

2 general::   adj. VERBS appear, be, seem ADV. absolutely | fairly, pretty They produced some fairly conclusive evidence. | by no means, far from, hardly, not very The argument was far from conclusive.

Oxford Collocations Dictionary

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :