گزارش خطا در معنی کلمه 'مصدوم'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

english

1 general:: worse for wear

transnet.ir

2 general:: injured

transnet.ir

3 Law:: pl: مصدومين ■ adj injured (as the result of an accident); harmed; suffering or having suffered usu serious injury ■ n a person injured; a casualty as the result of an accident or natural catastrophe (in Persian, never used in the figurative sense of ‘casualty’)

فرهنگ تشریحی - کاربردی حقوق تالیف هرمز رشدیه

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :