گزارش خطا در معنی کلمه 'مطیع'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

english

1 general:: obedient

transnet.ir

2 general:: submissive

transnet.ir

3 general:: slavish

شبکه مترجمین ایران

4 Law:: obedient; acquiescent; complying; compliant; tractable (tractable childrent (a tractable horsea (N. B. in collocation with animals, the ‍Persian adjective also being رام); docile; submissive; pliant; unresisting

فرهنگ تشریحی - کاربردی حقوق تالیف هرمز رشدیه

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :