گزارش خطا در معنی کلمه 'condescend'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: فروتنی‌ كردن‌

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: تواضع‌

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: خود را پست‌ كردن‌

شبکه مترجمین ایران

4 عمومی:: تمكین‌ كردن‌

شبکه مترجمین ایران

english

1 general:: verb lowered herself: Will she condescend to attend the meeting?

Simple Definitions

2 general:: condescend to sb to treat someone as if you are better or more important than them • He explains things without condescending to his audience.

Cambridge-Phrasal Verbs

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :