گزارش خطا در معنی کلمه 'مظنون اصلی'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

english

1 Law:: suspicious (1) distrustful : having or showing distrust : suspicious, wary (vigilant and distrustful superintendence – Thomas Jefferson, W

فرهنگ تشریحی - کاربردی حقوق تالیف هرمز رشدیه

2 Law:: suspected : that one suspects or has a suspicion of; believed guilty, likely, or doubtful (a suspected personc

فرهنگ تشریحی - کاربردی حقوق تالیف هرمز رشدیه

3 Law:: skeptical of; having doubts about; doubting; unsure of / about

فرهنگ تشریحی - کاربردی حقوق تالیف هرمز رشدیه

4 Law:: conjectural; speculative; speculated; conjectured

فرهنگ تشریحی - کاربردی حقوق تالیف هرمز رشدیه

5 Law:: under suspicion

فرهنگ تشریحی - کاربردی حقوق تالیف هرمز رشدیه

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :