گزارش خطا در معنی کلمه 'معاون'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

english

1 general:: assistant

transnet.ir

2 Law:: assistant (an assistant to the Managera (assistant master, ie at a schoola (a shop assistant, ie فروشندة مغازهف

فرهنگ تشریحی - کاربردی حقوق تالیف هرمز رشدیه

3 Law:: lieutenant

فرهنگ تشریحی - کاربردی حقوق تالیف هرمز رشدیه

4 Law:: vice- (followed by a noun, in Persian also sometimes نايب , eg vice-chairman نايب رييس )

فرهنگ تشریحی - کاربردی حقوق تالیف هرمز رشدیه

5 Law:: procurator

فرهنگ تشریحی - کاربردی حقوق تالیف هرمز رشدیه

6 Law:: deputy

فرهنگ تشریحی - کاربردی حقوق تالیف هرمز رشدیه

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :