گزارش خطا در معنی کلمه 'معدوم شدن'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

english

1 general:: disappear

transnet.ir

2 Law:: be destroyed; perish; fall; fall to the ground; tumble; topple; go or fall to pieces; break up; crumble to dust; go to the dogs; go to the wall; go to smash; go to wreck; go to pot; go to rack and ruin; go by the board; go all to smash; be all over with; be all up with; totter to its fall

فرهنگ تشریحی - کاربردی حقوق تالیف هرمز رشدیه

3 Law:: (be, to be, being, having been, to have been + pp of vt below)

فرهنگ تشریحی - کاربردی حقوق تالیف هرمز رشدیه

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :