گزارش خطا در معنی کلمه 'confirmation'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 حسابداری و مالی:: گواهی- تأییدیه

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: تاییدیه

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: تثبیت‌

شبکه مترجمین ایران

4 عمومی:: استقرار

شبکه مترجمین ایران

5 عمومی:: ابرام‌

شبکه مترجمین ایران

6 عمومی:: تایید

شبکه مترجمین ایران

7 عمومی:: تصدیق‌

شبکه مترجمین ایران

english

1 general::   noun ADJ. further | independent | direct | final | official, written VERB + CONFIRMATION ask for | need, require | seek The police are seeking independent confirmation of certain details of the story. | await, wait for | get, have, obtain, receive | give sb, provide (sb with) CONFIRMATION + VERB come Written confirmation came three days later. PREP. in ~ She nodded in confirmation. PHRASES confirmation in writing We need confirmation in writing before we can send your order out.

Oxford Collocations Dictionary

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :