گزارش خطا در معنی کلمه 'connoisseur'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: خبره‌

شبکه مترجمین ایران

english

1 general::   noun ADJ. great, real Only the real connoisseur could tell the difference between these two wines. | art, music, wine PREP. ~ of a great connoisseur of Japanese art

Oxford Collocations Dictionary

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :