گزارش خطا در معنی کلمه 'نابهنجار'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

english

1 general:: abnormal

transnet.ir

2 Law:: /بي‌قاعده، بي نظم و ترتيب، ناموزون، غير عادي، نامتعارف، خلاف عرف، غيرطبيعي، مرضي، خلاف موازين اجتماعي يا رفتاري/ (esp of behavior or conduct) abnormal; eccentric; irregular

فرهنگ تشریحی - کاربردی حقوق تالیف هرمز رشدیه

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :