گزارش خطا در معنی کلمه 'ناپایدار'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

english

1 general:: transient

transnet.ir

2 Law:: /فاني، هلاك‌شونده، بي‌دوام، گذران، ناپاينده، گذرنده، بي‌قرار، بي ثبات، متغير، گردان، نااستوار، متردد، نامقاوم، بي‌اعتبار/ (of situations, conditions, circumstances, etc) volatile; unstable; precarious; unsteady; transient; fleeting; fugitive; impermanent; temporal; short-lived; ephemeral

فرهنگ تشریحی - کاربردی حقوق تالیف هرمز رشدیه

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :