گزارش خطا در معنی کلمه 'ناشناخته'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

english

1 general:: Unknown

transnet.ir

2 general:: Unexplained

شبکه مترجمین ایران

3 Law:: (of a person or thing) unknown; obscure; unrecognized; unheard of; uncertain; undisclosed; unrevealed; undetermined; indeterminate

فرهنگ تشریحی - کاربردی حقوق تالیف هرمز رشدیه

4 Law:: (of a country or thing) unknown; unexplored; unfamiliar; unheard of; strange ■ n

فرهنگ تشریحی - کاربردی حقوق تالیف هرمز رشدیه

5 Law:: an unknown, unidentified, anonymous, or nameless person; an obscurity : one that is obscure

فرهنگ تشریحی - کاربردی حقوق تالیف هرمز رشدیه

6 Law:: an unknown, unfamiliar, unidentified, or unexplored thing

فرهنگ تشریحی - کاربردی حقوق تالیف هرمز رشدیه

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :