گزارش خطا در معنی کلمه 'نافذ'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

english

1 general:: penetrating

transnet.ir

2 general:: influential

transnet.ir

3 Law:: /مؤثر، معتبر/ (often of a law, agreement, promise, arrangement) valid; effective; in effect; in force; effectual (no such clause [estate clause] is now necessary, the conveyance itself being effectual to pass the estate without it – JBS( ● binding (a binding agreement(

فرهنگ تشریحی - کاربردی حقوق تالیف هرمز رشدیه

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :