گزارش خطا در معنی کلمه 'ناقل'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

english

1 general:: transporter

transnet.ir

2 general:: conveyer

transnet.ir

3 Law:: carrier; porter; transporter; bearer; conveyor

فرهنگ تشریحی - کاربردی حقوق تالیف هرمز رشدیه

4 Law:: transcriber

فرهنگ تشریحی - کاربردی حقوق تالیف هرمز رشدیه

5 Law:: narrator; relater

فرهنگ تشریحی - کاربردی حقوق تالیف هرمز رشدیه

6 Law:: interpreter; translator

فرهنگ تشریحی - کاربردی حقوق تالیف هرمز رشدیه

7 Law:: (of property) transferor; conveyer

فرهنگ تشریحی - کاربردی حقوق تالیف هرمز رشدیه

8 Law:: assignor : one that transfers (property) to another esp in trust or for the benefit of creditors : In all legal senses, assignor is preferred; it is the correlative of assignee. Assigner has appeared in nonlegal contexts, and there is should remain – Brian A. Garner, a Dictionary of Modern Legal Usage

فرهنگ تشریحی - کاربردی حقوق تالیف هرمز رشدیه

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :