گزارش خطا در معنی کلمه 'conspire'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: درنقشه‌

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: توط‌ئه‌ چیدن‌ برای‌ كار بد

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: هم‌ پیمان‌ شدن‌

شبکه مترجمین ایران

english

1 general:: conspire against sth ( also conspire to do sth ) If events or conditions conspire against something or conspire to do something, they combine in such a way that they spoil your plans • The weather had conspired to ruin their day out. • I'd planned a romantic evening together, but circumstances conspired against it - friends arrived unexpectedly and then Dave was called out to an emergency.

Cambridge-Phrasal Verbs

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :