گزارش خطا در معنی کلمه 'نظامی'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

english

1 general:: soldier

transnet.ir

2 general:: military

transnet.ir

3 Law:: of, relating to, or having to do with the political system or form of government in a country : administrative; statehood (attrib)

فرهنگ تشریحی - کاربردی حقوق تالیف هرمز رشدیه

4 Law:: military; martial ■ n serviceman, servicewoman, recruit; fighter; infantryman; foot-soldier; trooper; military man; marine

فرهنگ تشریحی - کاربردی حقوق تالیف هرمز رشدیه

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :