گزارش خطا در معنی کلمه 'consternation'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: حیرت‌

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: بهت‌ وحیرت‌

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: بهت‌

شبکه مترجمین ایران

4 عمومی:: اشفتگی‌

شبکه مترجمین ایران

english

1 general::   noun ADJ. considerable, great | widespread VERB + CONSTERNATION cause, create, fill sb with The announcement created surprise and consternation. The thought of meeting him filled me with consternation. | express, feel, greet sth with Many greeted his resignation with consternation. PREP. in ~ She stared at me in consternation. | ~ among There is some consternation among business leaders.

Oxford Collocations Dictionary

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :