گزارش خطا در معنی کلمه 'نقض شده'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

english

1 general:: broken

transnet.ir

2 Law:: past participle form of the passive infinitive نقض شدن used also as an adjective - (be, to be, being, having been, to have been) breached, violated, contravened, flouted, infringed, transgressed, overridden, reversed, overturned, set aside, vacated, etc

فرهنگ تشریحی - کاربردی حقوق تالیف هرمز رشدیه

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :