گزارش خطا در معنی کلمه 'نواده'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

english

1 general:: grandchild

transnet.ir

2 Law:: n (pl: نوادگان) /فرزند زاده. نوه، نتيجه و نبيره/ descendant; grandchild (grandson or granddaughter); grand-grand child (grand-grandson or grand-granddaughter) and his or her children

فرهنگ تشریحی - کاربردی حقوق تالیف هرمز رشدیه

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :