گزارش خطا در معنی کلمه 'contamination'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: عدم‌ خلوص‌

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: ناپاكی‌

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: سبب شناسی

واژگان شبکه مترجمین ایران

4 عمومی:: كثافت‌

شبکه مترجمین ایران

5 عمومی:: الایش‌

شبکه مترجمین ایران

6 عمومی:: الودگی‌

شبکه مترجمین ایران

7 مهندسی صنایع:: آلودگی

واژگان شبکه مترجمین ایران

8 ورزش و تربیت بدنی:: آلودگی, آلوده شدن آب به مواد رادیو اکتیو یا سایر مواد مضر

کتاب اصول و فنون ماهیگیری ورزشی تالیف عبدالعلی یزدانی

english

1 general::   noun ADJ. massive, serious, widespread | cross- Chopping boards can be a source of cross-contamination. | environmental, food | bacterial, radioactive QUANT. level There is already a high level of environmental contamination. VERB + CONTAMINATION avoid, prevent | reduce PREP. ~ by Always keep food covered to prevent contamination by flies. | ~ from There is a danger of serious contamination from radioactive waste. | ~ with Wash everything thoroughly to avoid contamination with bacteria. PHRASES a source of contamination

Oxford Collocations Dictionary

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :