گزارش خطا در معنی کلمه 'نیرو'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

english

1 general:: force

transnet.ir

2 Law:: strength (enormous physical strength( : force; main force; might; physical force; brute force; vigor; power, brawn, muscle, muscularity, burliness, sturdiness, robustness, hardiness

فرهنگ تشریحی - کاربردی حقوق تالیف هرمز رشدیه

3 Law:: strength (Oliver began to regain his strength( : health, fitness, vigor, stamina

فرهنگ تشریحی - کاربردی حقوق تالیف هرمز رشدیه

4 Law:: service : one of a nation

فرهنگ تشریحی - کاربردی حقوق تالیف هرمز رشدیه

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :