گزارش خطا در معنی کلمه 'نیمه'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

english

1 general:: half

transnet.ir

2 Law:: half, half-

فرهنگ تشریحی - کاربردی حقوق تالیف هرمز رشدیه

3 Law:: semi-

فرهنگ تشریحی - کاربردی حقوق تالیف هرمز رشدیه

4 Law:: quasi- نيمه‌تبعه denizen : 1. In American law, a person given certain rights in a foreign nation or living habitually in a foreign nation 2. In English law, a person who holds a position midway between being an alien and a natural-born or naturalized subject. B

فرهنگ تشریحی - کاربردی حقوق تالیف هرمز رشدیه

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :