گزارش خطا در معنی کلمه 'همراه'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

english

1 general:: companion

transnet.ir

2 general:: escort

transnet.ir

3 Law:: n (pl همراهان which see), adj ■ n escort; companion (accompanying another in travel on foot, on horseback or on a vehicle); attendant (accompanying another in a travel of any kind) ■ adj courteous; cordial; complaisant

فرهنگ تشریحی - کاربردی حقوق تالیف هرمز رشدیه

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :