گزارش خطا در معنی کلمه 'همسایه'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

english

1 general:: neighbor

transnet.ir

2 general:: neighbour

transnet.ir

3 Law:: همسايگان and همسايه‌ها , adj ■ n neighbor; next door; vicinage : a neighboring or surrounding district : vicinity ■ adj neighboring; adjacent; adjoining; bordering; contiguous

فرهنگ تشریحی - کاربردی حقوق تالیف هرمز رشدیه

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :