گزارش خطا در معنی کلمه 'همکار'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

english

1 computer:: colleague

واژگان شبکه مترجمین ایران

2 general:: co-worker

transnet.ir

3 general:: workmate

شبکه مترجمین ایران

4 Law:: /هم‌شغل، هم‌پيشه/ ■ adj engaged in the same job as colleagues, esp under the same employer or as self-employed professionals : colleague; coworker; confrere; co-agent (ie one of two or more agents representing a principal company in the same geographical region) ■ n colleague; coworker; confrere; co-agent

فرهنگ تشریحی - کاربردی حقوق تالیف هرمز رشدیه

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :