گزارش خطا در معنی کلمه 'coop'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 کشاورزی:: خانه یا قفس که در آن مرغ نگهداری می شود

اصطلاحات پیشنهادی دکتر حسن مهربانی یگانه

2 عمومی:: مرغدان‌

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: (درقفس‌) محبوس‌

شبکه مترجمین ایران

4 عمومی:: اغل‌ گوسفند

شبکه مترجمین ایران

5 عمومی:: زندان‌

شبکه مترجمین ایران

6 عمومی:: قفس‌

شبکه مترجمین ایران

english

1 general:: see FLY THE COOP.

American Heritage Idioms

2 general:: coop sb/sth up [ M ] to keep someone or something in a closed space • I feel like I've been cooped up in this flat for days.

Cambridge-Phrasal Verbs

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :