گزارش خطا در معنی کلمه 'corporal'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: (نظ‌) سرجوخه‌

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: مادی

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: بدنی‌

شبکه مترجمین ایران

4 عمومی:: جسمی‌

شبکه مترجمین ایران

english

1 general:: noun low rank in the military: He served as a corporal in the army. adj. infliction of pain to change behavior: They administered corporal punishment.

Simple Definitions

2 general::   nounRANK

Oxford Collocations Dictionary

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :