گزارش خطا در معنی کلمه 'corps'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: گروه‌

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: م عده‌

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: لشكر

شبکه مترجمین ایران

4 عمومی:: هیئت‌

شبکه مترجمین ایران

5 عمومی:: سپاه‌

شبکه مترجمین ایران

6 عمومی:: دسته‌

شبکه مترجمین ایران

7 تاریخ:: سپاه

واژگان شبکه مترجمین ایران

english

1 general::   noun ADJ. elite the elite corps of the Sultan's army | multinational a multinational corps under UK command | cadet, officer, volunteer | army, diplomatic, medical | media, press the UN press corps CORPS + NOUN commander PREP. in a/the ~ He's in the Royal Army Medical Corps.

Oxford Collocations Dictionary

2 general:: noun unit: It was built by the Engineer Corps.

Simple Definitions

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :