گزارش خطا در معنی کلمه 'correction'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: غلط‌ گیری‌

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: تادیب‌

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: اصلاح‌

شبکه مترجمین ایران

4 عمومی:: تصحیح‌

شبکه مترجمین ایران

english

1 general::   noun ADJ. minor, small | necessary Make any necessary corrections before the text is printed. | error, spelling VERB + CORRECTION make | need, require There are some programming errors that need correction. PREP. ~ to I've got to make one or two small corrections to the text before it's finished.

Oxford Collocations Dictionary

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :