گزارش خطا در معنی کلمه 'corrosive'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: تباه‌ كننده‌

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: فاسد كننده‌

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: خورنده‌

شبکه مترجمین ایران

4 عمومی:: موجد

شبکه مترجمین ایران

5 عمومی:: ماده‌ اكاله‌

شبکه مترجمین ایران

english

1 general::   adj. VERBS be ADV. highly, strongly, very Many highly corrosive substances are used in the nuclear industry.

Oxford Collocations Dictionary

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :