گزارش خطا در معنی کلمه 'councillor'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: عضو انجمن‌

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: مستشار

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: مشاور

شبکه مترجمین ایران

4 عمومی:: كنكاشگر

شبکه مترجمین ایران

5 عمومی:: عضو شورا

شبکه مترجمین ایران

6 عمومی:: رایزن‌

شبکه مترجمین ایران

english

1 general::   noun ADJ. borough, city, county, district, local, parish, town | Conservative, Labour, Liberal Democrat, Tory, etc. | former | newly-elected VERB + COUNCILLOR elect sb (as) PHRASES the office of councillor

Oxford Collocations Dictionary

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :