گزارش خطا در معنی کلمه 'courteous'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: مودبانه‌

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: با ادب‌

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: مودب‌

شبکه مترجمین ایران

4 عمومی:: فروتن‌

شبکه مترجمین ایران

english

1 general::   adj. VERBS be, seem ADV. extremely, very | entirely, perfectly | always, invariably, unfailingly She was unfailingly courteous and helpful. | naturally PREP. to He was perfectly courteous to me.

Oxford Collocations Dictionary

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :